سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در پى جنازهاى مىرفت ، شنید مردى مىخندد فرمود : ] گویا مرگ را در دنیا بر جز ما نوشتهاند ، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشتهاند ، و گویى آنچه از مردگان مىبینیم مسافرانند که به زودى نزد ما باز مىآیند ، و آنان را در گورهاشان جاى مىدهیم و میراثشان را مىخوریم ، پندارى ما از پس آنان جاودان به سر مىبریم . سپس پند هر پند و پند دهنده را فراموش مىکنیم و نشانه قهر بلا و آفت مىشویم . [نهج البلاغه]
امپراتور ستارگان
دیوونه
(پنج شنبه 86 آذر 29 ساعت 9:1 صبح )
یه بار یه دیوونه دنبال رئیس بیمارستان می اندازه . خلاصه رئیس بیمارستان رو تو یه بن بست گیر میاره. رئیس بیمارستان با ترس می گه از جون من چی می خوای ؟ دیوونه هه می ره با دست بهش می زنه می گه حالا تو گرگی!
»
محمد جعفری
»
»
نظرات دیگران ( نظر)
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
الا
[عناوین آرشیوشده]
اوقات شرعی
بازدیدهای امروز:
2
بازدید
بازدیدهای دیروز:
1
بازدید
مجموع بازدیدها:
5790
بازدید
[
صفحه اصلی
]
[
?پست الکترونیک
]
[
? پارسی بلاگ
]
[
درباره من
]
»
آرشیو یادداشت ها
«
پاییز 1386
»
اشتراک در خبرنامه
«